Tuesday, June 29, 2010

ما قهرمانیم


ما قهرمانیم *

بدین وسیله قصد دارم 1 بار برای آگاهی عموم دلایل علایق و همراهی خود را از فوتبال انگلستان ( در اینجا صرفا منظور تیم ملی است ! ) اعلام دارم.

طبیعتا و یا احتمالا تیم ملی انگلستان در بین دیگر کشورهای جهان هم طرفدارانی دارد. حال این طرفداران یا در کشورهایی هستند که مثل ایران تیم ملی درپیتی دارند ! یا مانند من به دلایلی خاص از این تیم حمایت می کنند و یا......

اما آنچه هست باید دید افراد غیر انگلیسی که از تیم ملی این کشور که مدتهاست کلا هیچگونه افتخاری در عرصه ملی و نیمه ملی کسب نکرده حمایت و طرفداری می کنند، آیا به بیماری روانی خاصی مبتلا هستند یا نه ؟ به نظرم این مقاله می تواند آغازگر پژوهشی در این زمینه باشد. شاید خودمان آگاه نیستیم.

البته شاید شما خواننده محترم با خواندن این متن حداقل به بیماری من آگاه شوید که اگر اینطور بود، خدا عمر با عزت به خود و خانواده تان بدهد، به همراه دارویش ( تاکید می کنم بدون پیشنهاد دارو پذیرفته نیست ) به من اعلام کنید.

بنده در اینجا و ذکر دلایل زیر فرض را بر این می گذارم که من و امثال من حداقل از بیماری روانی صعب الاجی رنج نمی بریم

در ضمن همینجا هم عرض می کنم که لطفا در مقابل هیچیک از دلایل و عناوینی که بنده ردیف خواهم کرد، جوابی به اصطلاح خودتان منطقی و با رجوع به آمار ذکر نفرمایید که اولا خودم می دونم و دوما اینکه اگر توانستید فحوای کلام ما را درک کنید که هیچ، اگر نه کلا ولمعطلید و کماکان می خواهید برای بنده کُری بخوانید که آن هم بیهوده است. در ضمن همینجا هم طبق قولی که در ابتدای جام 2010 به خودم داده بودم به دلیل کسب این نتایج عالی و بی نظیر تا اطلاع ثانوی از خواندن کُری برای تیم ملی انگلستان به هر صورت ممکن خودداری خواهم کرد، اما توجه کنید که اولا بر علاقه ی قلبی من به این تیم ذره ای خدشه وارد نشده و ثانیا کماکان برای مَن یونایتد کُری خواهم خواند. این از این

من از تیم ملی انگلستان بسیار خوشم می آید و هوادار آن هستم و از تمامی جام ها از سال 1990 به بعد حمایتش کردم. در آن سال بی خودی ( شاید ! ) و الان با خودی ! اما در ذکر علل آن 3 نوع علت دارم ! ( اگه درست گفته باشم )... من در فوتبال هم به طور توصیفی و بینامتنی، هم به صورت ایجابی و هم به شکل سلبی به تیم ملی انگلستان می رسم. حالا شاید بخندید، اما احتمالا در پایان قانع خواهید شد. نشدید هم که مهم نیست.

علت توصیفی و بینامتنی

برای من که هرگز فوتبالیست خوبی حتی در حد دروازه بان گل کوچیک های دوران کودکی نبوده ام. دیدن فوتبال و علاقه به فوتبال از جنس دیگری است. یعنی راستش من فکر می کنم صدر ( کارشناس برنامه های فوتبالی ) از پیروانی بیشتر از فوتبال لذت می بره. یعنی اگر بخوام دقیق تر بگم، فوتبال برای صدر چیزی بیشتر از اون چیزی هست که داره توی زمین اتفاق می افته ! برای من هم دقیقا همینه. خیلی فراتر از نتیجه ای است که در نهایت بدست می آد.

به نطر من و تا این لحظه ملت انگلستان جالب ترین ملت ترین دنیا هستند ( البته ملت ایران هم بسیار جالب هستند، اما خب الان ربطی نداره ! ). این نظر دلایل زیادی داره از اینکه از قرن 12 تا الان پارلمان دارن، از اینکه 400 سال پیش قایقرانانش با هم بحث های سیاسی می کردن، از اینکه اون موقع ها کارگران در زمان استراحت کتاب می خوندن..... از اینکه چه جوری وارد تجارت و حمل و نقل دریایی شدن.... از اینکه چرا با هلند جنگ نکردن و چه جوری شاهی که نمی خواستنش را پرتش کردن بیرون بدون اینکه خون از دماغ کسی بیاد.....بیا جلو، از اینکه واحدهای پولی و استانداردهای خودشون را دارن.... از اون کلوپی که بیتل ها می رفتن توش واسه 150 نفر می خوندن خوشم می آد. مگه میشه پینک فلوید و لد زپلین و و و همه به طور اتفاقی این قدر خوب باشن و همه هم انگلیسی باشن....حالا بگو اینا چه ربطی به فوتبال داره ! ربط داره. فوتبال هر کشور و نوع بازی اون از فرهنگ اون کشور متجلی میشه.... یه سوال بهتر ! انگلیسی که سالهاست نتیجه نگرفته چرا در هر جام به عنوان مدعی جدی قهرمانی تلقی میشه ؟ اینا بازار تبلیغات نیست، به خاطر قدرت اقتصادی هم نیست. من فکر می کنم از شخصیت تیم میاد. این کشور پتانسیل قهرمانی داره ! زمانی که فردی مرکوری آهنگ ما قهرمان هستیم را می خوند مگه قهرمان بود ! ( یه بار این آهنگ را بریم با هم گوش بدیم )......قصدم حاشیه روی نیست و اگه بخوام اینقدر کلی و پخش بنویسم حتما پرت و پلا در آن زیاد هست......پس این علت اولم بود که من اسمش را گذاشتم علت توصیفی و بینا متنی، یعنی چون از فرهنگ انگلستان ( به صور خلاصه ) خوشم می آد، طرفدار تیم فوتبالش هم هستم ! تقصیر من نیست که وقتی تیم انگلستان را می بیینم یاد قدم زدن جان لنون در آن باع محو و مه گرفته کلیپ تصور کن می افتم.

علت ایجابی

غیر از آنچه در بالا گفته شد که اون هم به نحوی ایجابی محسوب میشه ! اما علت های دیگری هم وجود دارد که خلاصه و کلی به آنها اشاره می کنم.

اول؛ اختراع فوتبال، به هر حال زادگاه این ورزش جالب از اون منطقه است. و این برای من همیشه لذت بخش بوده. دوم؛ به نظرم، اونها فوتبال را زیبا تر از همه بازی میکنند. حالا شاید ما با هم سر حس زیبایی شناسی تفاوت داشته باشیم. ضمن اینکه منظور سبک بازی است نه مثلا فلان بازی یا فلان تورنمنت، چون به هر حال هر چقدر هم که سبک بازی تیم ها به هم نزدیک شده باشه، باز هم هر تیمی سبک خودش را داره که عامل تمایز اصلی اون با بقیه است. من می تونم حس کنم که بعضی مواقع که بازیشون میگیره چقدر قوی هستن. همیشه کمتر از 10 دقیقه گل زدن و .... اما خب تازگی ها زمان زیادی بازیشون نمگیره !!!! ها ها

سوم؛ اکثر بازیکنان تیم ملی در لیگ انگلستان بازی می کنند، این جام که 100 درصد بود. خود این نکته به نظرم خیلی جالبه که ما خیلی کم سراغ داریم که یک بازیکن انگلیسی از جزیره رفته باشه و خوب مونده باشه و ...مقایسه کنید با بقیه کشورها. به نظرم لیگ این کشور جاذبه و کشش داره و ابدیت و نهایت می سازه. رایان گیگز شاید یکی از بهترین مثال ها باشه

بازیکنانی که واقعا اگر بخوام تک تک اسمشون را بگم و اینکه چرا از اونها خوشم می آد خیلی طولانی میشه. از برایان رابسون و استیوارت پیِرس و پل گاسکوین و آلن شیِرر ( که به نظرم زیباترین و دلچسب ترین شادی پس از گل را داشت ) بگیر تا دیوید بکام و استیوی جرارد و لمپارد و وین رونی....به غیر انگلیسی ها هم راستش خیلی مربوط نیست ! اما به هر حال این بازیگنان یکی از علت های مهم من برای علاقه به این تیمه. یعنی من از دیدن آنهایی که در من یونایتد، لیورپول، تاتنهام، نیوکسل، چلسی، آرسنال و ....بازی می کنند و حالا در کنار هم هستند بسیار لذت می برم. گور بابای نتیجه. واگر هم همیشه دلم می خواد که انگلیس ببره و بیاد بالا، به خاطر اینکه بتونم این مجموعه را در کنار هم بیشتر ببینم، وگرنه نتیجه و جام و قهرمانی و اینا خیلی هم برای من مهم نیست و بیشتر مصرف داره واسه کُری خوندن

دیگه اینکه چون بهترین لیگ دنیا را دارن. اصلا به نظر من فوتبال یعنی فوتبال باشگاهی انگلستان. همین و بس... از اینکه اینقدر هیجان و شور در این فوتبال هست. از اینکه تماشاگران 1 متری زمین می شینند، از اینکه پشت دروازه ها در اولدترافورد یه چیزی مثل جوی آب هست و هر کی حواسش نباشه لت و پار میشه و من نمی دونم چرا هست! از اینکه مجموعا قوی ترین باشگاه های دنیا را داره و ..... طبیعتا در اینجا دلایل باشگاهی و ملی بر هم تاثیر گذارند

مربی، این تنها موردی است که تازگی رو مخم بوده و از این 2 تا مربی اخیر اصلا خوشم نیومده، دقیقا منظورم اریکسون و این کاپلوی سکته ای است ! وگرنه من چاکر سِر بابی رابسون هم هستم که ایشالا نور به قبرش بباره، یا حتی جناب گلن هادل را هم دوست داشتم ( چون هیچ وقت نفهمیدم چه جوری مربی تیم ملی شد ) و تنها افتخارش هم این بود که مربی تیم ملی انگلستان شد!

دیگه اینکه از این رفتارها و اتفاقات عجیبی که برای تیم ملی هم می افته خوشم می آد و در عین حال حرص می خورم. شامل انجام انواع و اقسام کارها و بروز اتفاقاتی که برای هیچ تیم دیگری نمی افتد. اصلا منظورم بدشانسی نیست، تازه متوجه شدم که تا به حال خام بودم که فکر می کردم بدشانسیم. این تیم کلا عجیبه

این را هم بگم که من طرفدار یکسری تیم هستم که کلا مدتهاست هیچ افتخاری کسب نکردن. پس من کلا به خاطر نتیجه طرفدار تیمی نیستم. اولویت های من به ترتیب انگلستان، هلند، چک و دانمارک هستند. ( البته فاصله اولی به دومی و سومی خیلی زیاده، لذا فقط برای اولی دارم می نویسم) همیشه برای تیم ملی نروژ دعای خیر داشتم ( فکر کنم به خاطر سولشر باشه این حس غریب )، کلا از بازی تیم های اروپای شرقی از یوگوسلاوی سابق بگیر و بیا جلو خوشم می آد ( اینجا هم فکر کنم دلایل فرهنگی تاثیر گذاره.... )، نتیجه بازی های تیم ملی ایتالیا برام مهمه و دنبالش میکنم ( هر چند که از لیگش خوشم نمیاد، اما در برهه ای با آ.ث میلان به خاطر اون 3 تا هلندی خدا و پارسال هم اینتر به خاطر جناب مورینیو همراهی کردم )....بقیه تیم های ملی هم اصلا، خدا شاهده برام 2زار مهم نیستند !

علت سلبی

در نهایت می تونم بگم که من کلا چاره ای هم ندارم جز اینکه به تیم انگلیس برسم. یعنی اینکه تیم های دیگه هیچ چیز جذابی ندارن و حداقل این تیم کلی جذابه

در این بین نظر خودم را درباره بعضی دیگر از تیم های ملی مهم ! و پر افتخار هم اعلام می کنم که علت سلبی هواداری ام روشن بشه:

در مورد برزیل که به نظرم جواد ترین تیم دنیاست واقعا خیلی نمی خوام چیزی بگم و همین که طرفدارش نیستم برام باعث خوشبختی فراوانه. از این قیافه های بهه ظاهر مظلوم و دست هایی که ملتمسانه راه براه راهی آسمان میشه چندشم میشه. در ضمن اصلا هیچ وقت نفهمیدم چرا ژانگولر بازی و زیبایی با هم یکی هستن. همون طور که به نظرم جیمی پیج و رابرت فریپ خیلی گیتاریست های بهتری نسبت به جو ستریانی هستند، با همین قیاس و مثال به نظرم سگِ جرارد و بکام و لمپارد می ارزه به صدتا مثل رونالدینیو و دنیلسون و این یارو روبینیو. قابل تحمل ترین بازیکن تاریخ برزیل برای من مایکونه

آرژانتین، طرفدارش نیستم، نه به خاطر اینکه انگلستان با اونا جنگ داشته ( یا حالا برعکس ) بلکه به دلیل اینکه به نظرم پفیوزترین تیم ملی دنیاست. لیگش را هم خدا را شکر تا به حال 1 بار هم ندیدم. حالا از تمام دلایل شخصیتی و فرهنگی و ... که بگذریم. از اینکه یک تیم پر از شارلاتان باشه حس خوبی بهم دست نمیده حالا اگه همشون حتی بتونن که 120 نفر را دریبل بزنن و یا با چشم چپشون قیچی برگردون بزنن و توپ 7 تا پیچ بخوره و بره تو گل... کلی هم در سالهای گذشته از حضور هاینتزه و تِوِز در مَن یونایتد حرص خوردم

آلمان، کلا از این جمله که آلمان فوتبال ماشینی بازی می کنه، حالم بهم می خوره، ( من چنین عقیده ای ندارم ) خب بازی می کنه که بازی میکنه ! این را هم بگم که " تیم " ترین تیم دنیا به نظرم همیشه آلمان بوده. اما چه ربطی داره ؟! حس من نسبت به تیم ملی آلمان مثل حسم نسبت به فاسبیندره ! دست خودم نیست، اون بابا هم بیچاره در تاریخ سینما آدمه نسبتا مهمیه، هر چند ایشون فوت کرد و ما باید تا ابد تیم آلمان را تحمل کنیم.....یعنی راستش اصلا نمی دونم آدم چه جوری میشه از آلمان و بازیکناش و ... خوشش بیاد

اسپانیا را نمی دونم چرا خیلی حمایت نمی کنم، واقعا دلیل خاصی ندارم... به هر حال مقداری همیشه با رئال همدلی داشتم، اما از وقتی اوون و بکام رفتن اونجا و بازیشون نگرفت، دل خوشی ازش ندارم.... از کاسیاس و ژاوی هم کلا خوشم می آد. ژاوی واقعا عالیه اما از کاسیاس بیشتر خوشم می آد ! از اینکه این همه پاس به هم میدن خوشم می آد اما فکر کنم دلیل عدم حمایت از این تیم اینکه از هیچ بازیکن دیگری در این تیم خوشم نمی آد.

فرانسه، اگر اون امه ژاکه بیشرفت اریک کانوتونا و دیوید ژینولا را در سال 1998 به تیم ملی دعوت میکرد، تیم دوم من میشد ( شاید برای همیشه !!!! ) اما خب اینجوری نشد. زیدان را از جام های بعدی بهش علاقه مند شدم اما متاسفانه زمانی که خیلی بهش علاقه مند شدم ( زمانی که با سر کوبید تو سینه ماتراتزی ) دیر بود و از فوتبال خداحافظی کرد و اونقدر همیشه از دست مارسل دِزایی به خاطر مصدوم کردن فون باستن ناراحتم که این علاقه به اون حس انزجار نچربید و خب من و فرانسه هم عاقبت به خیر نشدیم. ای کاش حداقل آرسن ونگر عزیز و محترم به جای این مربی های قُزمیتی که دارن یه 2 بار از طرف تیم ملی رد میشد. ضمن اینکه کلا به نظرم فرانسوی ها، آدم های ضایعی هستن

* برگرفته از نام آهنگی به همین عنوان از گروه کویین، که در جام جهانی 1994 آهنگ تیم ملی انگلستان شد، اما تیم قهرمان نشد !

وسلام

No comments:

Post a Comment