Saturday, April 17, 2010

بزار حال کنیم

مقدمه

1- مدتها بود که می خواستم چنین مطلبی بنویسم، چرا که مثل یک بیماری واگیردار روز به روز داره بیشتر میشه و می خواستم ببینم واقعا ماجرا چیه؟ بلکه با این نوشتن باب یک گفتگو باز بشه، وقتی که دیدم برای پُست ساسی مانکن بابک در فیس بوک 50 کامنت گذاشته شده و به قول خودش رکورد زده، انگیزه شد تا اینو بنویسم

2- هیچ تحقیق خاصی بابت نوشتن این مطلب نکردم، به جز خوندن چند تا از متن آهنگ ها برای آوردن چندتا مثال. چرا که هرگز حاضر نیستم وقت خودم را صرف گوش دادن به این مزخرفات کنم. خیلی هم برای این مطلب وقت نمی ذارم . تایپ می کنم تاجایی که خسته بشم.

3- بحث من اینجا اصلا یک باید / نباید ایدئولوژیک نیست، بلکه فکر می کنم یک " تذکر " ( از نوع ویتگنشتیانی شاید ! ) باشه برای کمی جدی بودن، که شاید اصلا هم درست نباشه.

4- توضیح بدیهیات : من اصلا معتقد نیستم که باید در زندگی زجر کشید !

5- مخاطب من در این مقاله افراد طبقه متوسط هستند که با هنر مدرن و سوبژکتیو آشنایی دارن و غالبا در هر کدام از شاخه های هنر اگر قرار به انتخاب باشه، از این نوع انتخاب می کنند.

6- بحث من در اینجا صرفا مربوط به موسیقی زیر زمینی ایران در این چند سال اخیر است.

شاید یکی از رویایی ترین دوره هایی که اگر حق انتخاب داشتیم و می تونستیم انتخابش کنیم دهه های 1960 تا 1980 بود که در انگلستان یا آمریکا زندگی کنیم. جنگ چندسالی بود که تموم شده بود و جهان پر از هنر بود، از برگمان تا باب دیلن و بیتلز، از لد زپلین تا آنتونیونی، از حتی جان کیج، ونجلیس، کینگ کریمزون تا پینک فلوید و اندی وارهول تا حتی کرت کوبین. موسیقی نو و سینمای نو، رب گریه و آلن رنه ساعت ها درباب "سال گذشته در مارین باد" با هم حرف می زدند. سارتر و فوکو در کافه ها و تظاهرات بودند و کامو اخم کرده شاهکار می نوشت. رویال آلبرت هال بهترین عرصه ی جلوه ی موسیقی نو قرن 20 ام بود و راجر واترز بر فراز تپه ای در پمپی چنان بر سنچ می کوبید که همه جهان را بیدار کند. عشق و تنهایی واترز با " هی تو " می آمد، اویی که لخت در کنار تلفن نشسته و مخاطبی سوالی بود بی جواب. اویی که واترز نمی خواست اول هر روز تمام زندگی اش را به پایش بریزد، اویی که آن قدر خوشگل نبود که همه ی مردان برایش صف کشیده باشند، واترزی که آن قدر بزرگ بود. پیدا کنیم ما به ازای آن بزرگان را امروز. دیگر چه کسی چون کرت کوبین و جیم موریسون و راجر واترز نعره می زند. کیست که چون متالیکا 1988 به خاطر آلبوم موسیقی در آمریکای آزاد قرار باشد زندان رود. کجاست کنسرت های جیم موریسون که پلیس مداخله کند و مردم حمایت. کجاست بداهه نوازی های سید برت نعشه بر روی سن. کجاست جشن باشکوه وودستاک، سکوت جان کیج بر روی سن و .... و و و

حتما تا به حال یا این سوال را پرسیده اید، یا بدان فکر کرده و یا احمقی آن را از شما پرسیده که چرا موسیقی از دهه ی 1990 به بعد در سرپایینی سقوط افتاده. ....

هر کدام جملاتی داریم برای این سوال. اما جواب اصلی این سوال خود ما هستیم با مزخرفاتی که گوش می کنیم. و درست اصل بدیهی عرضه و تقاضا را هر روزه اثبات می کنیم. هر چه تقاضا بالاتر رود، عرضه هم بالا می رود. پس ماها هستیم که موسیقی رپ و پاپ امروز این جایگاه را داره، چه در ایران چه خارج از ایران. رپی که در فیلم 8 miles می بینیم چه ربطی به این آهنگ های الان داره، از اون طرف احمقی یا باهوشی مثل آرش مهم ترین نواوری اش در ویدئو کلیپ های فارسی میشه برهنگی، و بعد جمیع نفرات به صف.

وقتی می خواهیم مسافرت بریم، به اولین چیزی که فکر می کنیم اینه که تو ماشین یه سری آهنگ شاد !! داشته باشیم.

وقتی دلمون مهمونی می خواد، دلمون می خواد که بریم با یه سری آهنگ با حال !! قر بدیم.

وسط جمع های دورهمی خسته !!!!!!! می شیم دلمون می خواد یک سری آهنگ همین جوری !! گوش بدیم.

مگه موزیک خوب گوش کردن خستگی داره، که خسته میشیم، مگه مریضیم که وقتی ازمون می پرسن موزیک چی گوش می دیم، میگیم باخ، The Doors، من Jazz حال می کنم، من هوی بازم، من سنتی دوست دارم، فقط Rock و مهملاتی از این دست را به هم قرض می دیم اما دوست داریم هر از گاهی یک سری آهنگ شاد، با حال و همین جوری؟!؟!؟ گوش کنیم. به نظر من این حس و روحیه از 3 حالت خارج نیست. 1- ما کلا دوست داریم به هم پز بدیم ( در همه چیز )، اساسا خودمون می دونیم که یه مشت آدم خز و خالتور و احمق هستیم اما نمی خواهیم دیگران متوجه بشن 2- بیماری روانی داریم 3- نمی فهمیم با این " همین جوری " ها چه بلایی سر خودمون میاریم. اگه اون بالا گفتم که مخاطب من در این مقاله طبقه متوسطه به خاطر همین بود. چون طبقه محروم جامعه اصلا هیچ وقت فرصت این را پیدا نکرده که ببینه هنر چیه، و البته اونایی که این فرصت را پیدا کردن خیلی بهتر از ماها قدرش را می دونن. طبقه مرفه هم فرصت داره اما کارهای دیگه هم زیاد داره، و کلا هنر اون قدر وزن زیادی در سبد فکری زندگی اش نداره.

طبقه متوسط با مطالعه و بدبختی تونسته بفهمه موزیک خوب، فیلم خوب، نقاشی خوب، مجسمه خوب، رقص خوب و ... چیه. اما همین طبقه داره روز به روز به همین هنری که اون را فهمیده خیانت می کنه. به هنر خیانت می کنه به حسش خیانت می کنه به گوش های خودتون به حس زیبایی شناسی خودتون، به روحیه خودتون به همه چیز خیانت می کنید وقتی که این مهملات و مزخرفات را چه با عشق و حال ! و چه برای قر دادن گوش می کنید.

مگه با Turtles، The Doors، Queen و Rock & Roll نمیشه رقصید، حتما رضایا، شهره، آرش، 2afm و ساسی مانکن باید باشه. مگه با فولکولرهای خودمون نمیشه رقصید ؟ این تازه برای کسی است که می خواد فقط ورجه وورجه کنه، تخلیه انرژی بکنه و .... وگرنه اونی که رقص ( به مثابه هنر ) بلده دیدیم که با چه آهنگ هایی می رقصه، که اگه اینجوری باشه با چهار مضراب ابوعطا علیزاده ( آلبوم فریاد، سی دی 2، اجرا با کمانچه ) هم میشه رقصید.

من معتقدم که خالقان این آهنگ ها که نمی دونم آخرش اسمش چیه رپ یا پاپ زیر زمینی فارسی، یک سری پسر جوون از طبقه پایین جامعه هستند که به لحاظ اقتصادی و خصوصا فرهنگی به شدت فقیر هستند. واقعا کار سختی نیست، اگه کسی وقت داشته باشه می تونه وقت بذاره و نشانه شناسانه این مورد را بررسی کنه برای مثال به چند مورد اشاره می کنم . متن این جور آهنگ ها را می تونید اینجا پیدا کنید.

- واست چی کم گذاشتم، فقط پرادو 2 در نداشتم : این آهنگ برای زمانی است که پرادو 2در لوکس ترین ماشین شاسی بلند در تهران بود و نشان دهنده ی یک آرزوی مالیه

- بيا خانوم این شمارمه اینم کارته ادارمه : طرف عاشق اینکه یک کارت ویزیت داشته باشه !

- نمیگم رمانتیکم مثه دی کاپریو / پس با ما راه بیا نکن ما رو شاکیو : باور کنید غیر از تایتانیک چیزی ندیده !

- درسته پول ندارم ولی خوب دل که دارم / خط ثابت ندارم ولی ایرانسل که دارم : دقیقا همینه !

- چه فاز بدیه وقتی می گم پیشم بمون نرو تو تو روم وامیستی / وای که چه حالیه همه چی عالیه /

- وای که چه حالیه همه چی عالیه : واقعا در سال 1388 که این آهنگ در ایران ساخته شده و خوانده شده چی اینقدر عالی بوده ؟

- مانتو چاک دار میپوشی و کفش های ساق دار میپوشی : آیا این از همون هایی نیست که میان بالاشهر که دخترها را دید بزنن و ارضا بشن، اگه شد شماره بدن، اگر کارشون گیر کرد خفت کنند، کتک بزنند، بدزدند و ... ؟

- فکر کنم مثال دیگه کافیه !

متن ترانه های این خواننده ها در بهترین حالت چیزی شبیه عاشقانه های 2زاری لوس آنجلسی میشه که البته به دلیل اینکه از اصطلاحات همین جوری ! امروزه ما استفاده می کنند از قضا گوی سبقت را نسبت به خارج نشینان ربوده اند.

ببینید اینی که ما داریم آهنگش را توی ماشین، مهمونی، سرکار، مسافرت و ... گوش می دیم از کجا اومده، چه حرفهایی داره میزنه، متن آهنگ ها دارن چی می گنن ؟ پشت فکر سراینده ی ترانه ها چی هست ؟ تویی که دختری حاضری با یکی از اراذلی که اسمشون اومد دوست باشی، هر روز می تونه چندتایی از اون ها را ببینی که ترک موتور هوندا 125 نشستن و دارن به تو متلک می ندازن یا عصرها با دوست دخترهاشون می رن فرحزاد قلیون می کشن. تویی که پسری حاضری بگی فلانی رفیقمه، با هم نداریم، با هم میشینیم گپ می زنیم ؟ حاضری با دوست دختر یکی از این حضرات دست بدی ؟؟ اصلا حاضریم وقت خودمون را 1 ساعت با این جماعت بگذروینم. اگه هستی پس گوش کن، اما جو گیر نباش و از بتهوون و موتزارت و نیروانا و موسیقی بلوز زر نزن.

بله، دوست داریم به زبون فارسی موسیقی گوش بدیم که انتظار بسیار به حقی هم هست . مگه در عالم موسیقی ایران چه زیر زمین و چه روی زمین کسانی که کار خوب می کنند، کم هستند؟ میرزا و 127 مگه نمی تونیم گوش بدیم ؟ آلبوم پنهان فرشید اعرابی را چقدر گوش کردیم ؟ کارهای تلفیقی کیوان ساکت چقدر گوش شد؟ ساده تر اصلا، چرا رضا یزدانی گوش ندیم که در 2 آلبوم آخرش دستم کم 3-4 تا آهنگ نو و خوب داره ؟ ( نامجو شاید معروف ترین بود که البته اون را هم داریم خرابش می کنیم، گوش کنیم به آلبوم آخرش ! ) و خیلی های دیگه .... چرا وقتی می خواهیم راک ایرانی هم گوش بدیم میریم کیوسک گوش می دیم که از فرط تقلید حال آدم بد بشه. چرا عادت کردیم اگر فریدون فروغی گوش می کنیم آن معدود آهنگ های خوبش را گلچین نمی کنیم و آن مزخرفات تکراری عاشقانه اش را دائم گوش می کنیم؟ ما هم فرهاد داشتیم، اسفندیار منفرد زاده و شهیار قنبری داشتیم که موسیقی می فهمیدند و موسیقی پاپ درست می ساختند خیلی بهتر از مثلا Abba ، اما فرهاد کجاست الان و Abba کجاست ؟؟!؟ Progressive rock برامون سخته، مگه indie rock هم سخته ؟ مگه Rock & roll هم سخته؟ چایکوفسکی سخته، موتزارت و ویوالدی که ساده تره و ....

دقت کنید همه چیز داره میشه " همین جوری ". از فیلم و نقاشی گرفته تا سیاست. کلا انگار همه ترجیح میدن که همه چیز " همین جوری " باشه . راحت باشه، فکر نخواد، دغدغه واسه آدم ایجاد نکنه ( جواب محتمل : این روزها انقدر بدبختی همه جا زیاده و همه مشکل دارن که آدم می خواد یک کم اینجوری به خودش استراحت بده!!!!! عجب ) اما آیا زمانی که ناصر تقوایی دایی جان ناپلئون را می ساخت و مردم می دیدند داشتند یه کار سخت و عذاب آور می کردند ؟ و حالا که مهران غفوریان و جواد رضویان می بینند دارند کار راحتی می کنند؟ آیا گوش کردن به آلبوم وحدت فرهاد کار عذاب آوریه و گوش دادن به گلچین چرندیات موسیقی زیر زمینی امروز یک کار با نشاط، و انرژی بخش ؟ آیا پینک فلوید و لد زپلین و کینگ کریمزون و Eloy و ... باعث ناراحتی روح و جسم می شن و لازم داریم که حتما گوش و حس زیبایی شناسی موسیقی خودمون را با چیزای دیگه خراب کنیم.

یک جواب بسیار معروف هست که خب چه اشکالی داره ؟ حرف من اینه که برای کسی که در طبقه متوسط قرار داره و تونسته با بدبختی هنر را درک کنه. بله خیلی هم اشکال داره. گوش خودش را داره حروم می کنه . حسش را داره نابود می کنه . وای به روزی که سلیقه و حس زیبایی شناسی هنری آدم هرجایی شد، دمدمی شد، ولنگار شد ! اگه براش زحمت نکشیده بودیم مهم نبود. اما می دونم که همه ی ما روزهایی بوده که در به در دنبال یه نوار مستر با کیفیت بودیم که رو نوار مکسل ضبط شده بوده، کلی پولش را دادیم و ... برای یک نوار ویدئو هزارتا نقشه کشیدیم. که چی ؟ که الان که اوضاع راحت تر شده بریم ساسی مانکن و رضایا و این چرندیات را گوش بدیم . اون هم به این بهانه که می خواهیم راحت باشیم، حال کنیم و قر بدیم !؟؟؟!؟!

سرمایه دار دنبال سود اقتصادی و رونق بنگاه اقتصادی خودشه، برای اون معین، ابی، فرهاد، هایده، برتنی اسپیرز، مایکل جکسون، باب دیلن و ... هیچ فرقی نداره، اون سعی می کنه دنبال موزیسینی بره که آلبومش فروش بیشتری داره، بگذریم که بعضی کمپانی ها هم هستند که سود اقتصادی تنها عامل براشون نیست و در پی شخصیت سازی برای خودشون هستند و ...

اون می خواد همه چیز تجاری بشه، حتی تو کشور نپال هم یک گداخونه البته بسیار توریستی است، اون کافه ای که می خواد از من و تو پول بیتشری بگیره، سردرش می زنه Jazz cafe و ما میریم اونجا می شینیم که 4 تا آهنگ بداهه نیست در جهان Jazz برامون بذاره و کمی تاریک باشه و ... پس هر چی ما گوش بدیم اون بیشتر تولید می کنه. بنیامین را نگاه کنید که از نوحه خونی به کجا رسیده ؟ تازه اون زمانی که نوحه خون بوده آلبومش مجاز هم نبوده ! نمی دونم شما هم دیدید که چه طبقه ای از جامعه در روز عاشورا آهنگی که بنیامین در مدح حضرت ابوالفضل خونده را گوش می کنن یا نه ؟؟؟

3 سال پیش با رامین صدیقی مدیر انتشارات هرمس حرف می زدم، می گفت آقا یک آلبوم را 5000 نسخه منتشر می کنیم 2 سال طول می کشه تا پولش برگرده، حساب کنید یعنی 15 میلیون تومان کلا از فروش این آلبوم پول در می آد، اون هم ظرف 2 سال. چرا ؟ چون ما داریم به جای اینکه ببینیم استعدادهای نو در موسیقی ایران دارن چی کار می کنند و کارهای جدید خوب موسیقی چیه ، ساسی مانکن و حسین تهی گوش می دیم و قر می دیم و دائم هم می گیم مگه چه اشکالی داره ؟ خیلی هم خوبه ؟ مگه آدم همش باید موسیقی جدی گوش بده ؟ چیه این روشنفکربازی ها ! و ....

همین